حوادث

سرنوشت غم‌انگیز مهسا| ماجرای لنگه کفشی که خبر هولناکی به همراه داشت


همشهری آنلاین _ فتانه احدی: عصر سه‌شنبه بود که مهسا ۸ ساله به همراه مادرش برای خرید از خانه‌شان در محله شادآباد شهرستان ایلام خارج شدند. هوا ابری بود و از روز قبل هواشناسی اعلام کرده بود که بارش باران در راه است اما زمانی که آنها از خانه خارج شدند، هنوز خبری از باران نبود.
قدم زدن آنها در خیابان چند دقیقه‌ای طول کشید و حالا بارش باران آغاز شده بود؛ بارشی که هر لحظه بر شدت آن افزوده می‌شد.

مهسا و مادرش مقابل مغازه‌ای در خیابان عاشورا توقف کردند. مادر برای خرید وارد مغازه شد و دختربچه خردسال بیرون مغازه سرگرم تماشای باران بود. بارش باران به حدی شدید بود که در چشم بر هم زدنی کانال آب مقابل مغازه مملو از آب شد و مهسا که در نزدیکی کانال بود، ناگهان به داخل آن سقوط کرد.

سرنوشت غم‌انگیز مهسا| ماجرای لنگه کفشی که خبر هولناکی به همراه داشت

لنگه کفش دخترانه

درست در همان لحظه بود که مادر مهسا بی‌خبر از حادثه‌ای که رخ داده بود، از مغازه خارج شد.

نگاهی به اطراف انداخت و وقتی دخترش را ندید به تصور اینکه خسته شده و به خانه رفته، راه خانه را در پیش گرفت. فاصله خانه آنها تا محل حادثه کوتاه بود و زن جوان وقتی به خانه رسید و دید از دخترش خبری نیست، وحشتزده به خیابان برگشت.

وقتی به نزدیکی مغازه‌ای رسید که از آنجا خریده کرده بود، مردمی را دید که کنار کانال آب جمع شده بودند. آنها درباره دختربچه‌ای حرف می‌زدند که به داخل کانال آب افتاده بود و بند دلش پاره شده. وقتی از میان جمعیت خود را به نزدیکی کانال رساند با دیدن لنگه کفش مهسا، که روی زمین افتاده بود، دنیا روی سرش ویران شد.

سرنوشت غم‌انگیز مهسا| ماجرای لنگه کفشی که خبر هولناکی به همراه داشت

آغاز جست و جو

زمانی که مهسا به داخل کانال آب سقوط کرد، هیچکس شاهد حادثه نبود اما کمی جلوتر، فردی با دیدن دختربچه که آب او را با خودش می‌برد، فریاد زنان از مردم کمک خواسته و همزمان ماجرا را به هلال احمر و تیم‌های امدادی خبر داده بود.

کانال آبی که از شهر می‌گذشت، به رودخانه می‌رسید و شواهد از این حکایت داشت که آب مهسا را به سمت رودخانه برده است.

در ابتدا ۲ تیم امداد و نجات به محل حادثه اعزام شدند و عملیات جست و جو را آغاز کردند. اما به دلیل شدت باران و سیلابی که راه افتاده بود، جست‌وجو به سختی پیش می‌رفت. هر چه زمان می‌گذشت، جست‌وجو دشوارتر می‌شد و بدین ترتیب هر نیم ساعت یک گروه عملیاتی به جست‌وجوگران اضافه می‌شدند و حالا ۸ تیم متشکل از تیم‌های امداد و نجات، واکنش سریع و سگ‌های زنده‌یاب به همراه نیروهای آتش‌نشانی از شهرستان‌های ایلام و مهران در مسیر رودخانه ایلام به جست و جو ادامه دادند.

سرنوشت غم‌انگیز مهسا| ماجرای لنگه کفشی که خبر هولناکی به همراه داشت

۱۸ ساعت تلاش بی وقفه

حادثه‌ای که برای مهسا رخ داده بود، دهان به دهان چرخید و به گوش روستاهای اطراف هم رسید. علاوه بر تیم‌های امدادی، نیروهای مردمی نیز برای پیدا کردن کودک گمشده بسیج شدند. آنها وجب به وجب مسیر رودخانه را به دنبال مهسا می‌گشتند و با اینکه شب از نیمه گذشته بود، اما جست‌وجو ادامه داشت.

سرنوشت غم‌انگیز مهسا| ماجرای لنگه کفشی که خبر هولناکی به همراه داشت

یک خبر بد

هوا لحظه به لحظه سردتر می‌شد و باران همچنان ادامه داشت. پدر و مادر مهسا یک لحظه هم گریه‌شان بند نمی‌آمد. تنها کاری که از دست‌شان برمی‌آمد، دعا کردن بود.

فردای آن روز، یعنی روز چهارشنبه وقتی هوا روشن شد، به تیم‌های جست‌وجو اضافه شد و تلاش برای یافتن دختربچه خردسال ادامه یافت.

فرشاد توکلی، اپراتور مرکز کنترل عملیات هلال‌احمر ایلام در گفت و گو به همشهری می‌گوید: نیروهای محلی و امدادی همه تلاش خود را برای پیدا کردن کودک به کار بسته بودند تا اینکه حوالی ساعت ۲ بعدازظهر، ۲۵کیلومتر دور از شهر ایلام و در روستای چم‌آب، جست‌وجو گران در رودخانه چشمشان به پیکری افتاد که لابه‌لای سنگ‌ها گیر کرده بود. آنها خودشان را به دختربچه رساندند اما متاسفانه با پیکر بی جان مهسا روبه رو شدند.

وی می‌افزاید: پیکر مهسا به دلیل اینکه آب آن را ۲۵ کیلومتر با خود برده بود، با آثار و نشانه‌های شکستگی و کبودی همراه بود که به پزشکی قانونی منتقل شد و این عملیات با پایانی تلخ همراه شد.

سرنوشت غم‌انگیز مهسا| ماجرای لنگه کفشی که خبر هولناکی به همراه داشت



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا